خواص، خاصان، خاصگان
خاصان
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
جمع فارسی خاص که ضد عام است .
لغت نامه دهخدا
خاصان. [ خاص ْ صا ] ( اِ ) جمع فارسی خاص که ضد عام است :
همت خاصان و دل عامیان.
بلا احصی از تک فرو مانده اند.
همت خاصان و دل عامیان.
نظامی.
که خاصان در این ره فرس رانده اندبلا احصی از تک فرو مانده اند.
سعدی ( از آنندراج ).
چرا نزدیکترنیائی تا بحلقه خاصانت در آرد و از بندگان مخلصت شمارد. ( گلستان سعدی ). شنیدم که سحرگاهی با تنی چند از خاصان ببالین قاضی فراز آمد. ( گلستان سعدی ).پیشنهاد کاربران
the people of distinction
کلمات دیگر: