کلمه جو
صفحه اصلی

چروکیده و پژمرده

مترادف و متضاد

sodden (صفت)
خیس، بی مصرف، نیم پخته، اشباع شده، جوشانده، چروکیده و پژمرده، گیج و کند ذهن


کلمات دیگر: