کلمه جو
صفحه اصلی

خدعه کردن

فارسی به عربی

احتیال

مترادف و متضاد

cheat (فعل)
گول زدن، فریفتن، فریب دادن، خدعه کردن، جر زدن، مغبون کردن

فرهنگ فارسی

آمیخته به خدعه فریب آمیز

لغت نامه دهخدا

خدعه کردن. [ خ ُع َ / ع ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) فریب بکار بردن. مکر کردن. نیرنگ زدن. حقه سوار کردن. تَخدیع؛ فسون ساختن.


کلمات دیگر: