خاک زاد
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
خاکی، خاک زاد
خاک زاد
فرهنگ فارسی
زاده ازخاک، خاکی نژاد، آدم که ازخاک آفریده شده
( صفت ) خاکی نژاد .
( صفت ) خاکی نژاد .
لغت نامه دهخدا
خاک زاد. ( ن مف مرکب ) خاک نژاد. ( آنندراج ) :
ببین کاتشین کرمک خاکزاد
جواب از سر روشنائی چه داد.
ببین کاتشین کرمک خاکزاد
جواب از سر روشنائی چه داد.
سعدی.
فرهنگ عمید
۱. زاده شده از خاک: نشاید بنی آدم خاک زاد / که در سر کند کبر و تندیّ و باد (سعدی: ۱۷۳ ).
۲. [مجاز] لقبی که گوینده برای اظهار فروتنی و تواضع به خود می دهد، خاکسار.
۲. [مجاز] لقبی که گوینده برای اظهار فروتنی و تواضع به خود می دهد، خاکسار.
کلمات دیگر: