( خود آرا ی ) ( صفت ) کسی که خورا آرایش کند و در زیبایی صورت و اندام و جام. خویش بکوشد
خود ارا ی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( خودآرای ) خودآرای. [ خوَدْ /خُدْ ] ( نف مرکب ) آرایش دهنده خود. زیوردهنده خود. || دارای کبر و غرور و نخوت و نماینده فضل و شرف و ثروت خویشتن. ( ناظم الاطباء ) :
طاوس خودآرایی در زیور و زیبایی
گر دیده قبول آید بر زیورت افشانم.
خودآرای باشد به سان عروس.
طمع را به آزار او رای نیست.
طاوس خودآرایی در زیور و زیبایی
گر دیده قبول آید بر زیورت افشانم.
خاقانی.
شنیدم که روباه رنگین به روس خودآرای باشد به سان عروس.
نظامی.
هر آن جانور کو خودآرای نیست طمع را به آزار او رای نیست.
نظامی.
کلمات دیگر: