دو تیغه . که دارای دو تیغ است .
دو تیغی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دوتیغی. [ دُ ] ( ص نسبی ) دوتیغه. که دارای دو تیغ است. که با دو دمه و لبه است :
دوتیغی تر از صبح شمشیر تو
سپهر از زمین رام تر زیر تو.
به تیغ از نهنگان سرانداخته.
دوتیغی تر از صبح شمشیر تو
سپهر از زمین رام تر زیر تو.
نظامی.
نهنگی دوتیغی برانداخته به تیغ از نهنگان سرانداخته.
نظامی.
کلمات دیگر: