روی نمودن جدایی و پراکندگی
تفرقه افتادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تفرقه افتادن. [ ت َ رِ ق َ / ق ِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) روی نمودن جدایی و پراکندگی : چو بینی که در سپاه دشمن خلاف و تفرقه افتاد تو جمع باش.( گلستان ). رجوع به تفرقه و دیگر ترکیبهای آن شود.
کلمات دیگر: