کوتاه شدن : کثت الحیه کثاثه و کثوثه بسیار بیخ گردید ریش و انبوه شد و کوتاه گردید و در هم پیچید .
کوتاه گردیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کوتاه گردیدن. [ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) کوتاه شدن : کثث اللحیة کثاثة و کثوثة؛ بسیاربیخ گردید ریش و انبوه شد و کوتاه گردید و درهم پیچید. ( منتهی الارب ). و رجوع به کوتاه شدن شود.
کلمات دیگر: