کلمه جو
صفحه اصلی

غند گشتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) جمع شدن گرد آمدن .

لغت نامه دهخدا

غند گشتن. [ غ ُ گ َ ت َ ]( مص مرکب ) غند شدن. جمع شدن. گرد آمدن :
تیغ وفا ز رنگ جفا سخت کند گشت
بازم بلای هجر غم یار غند گشت.
دقیقی ( از جهانگیری ).


کلمات دیگر: