کلمه جو
صفحه اصلی

فرکان

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان .

لغت نامه دهخدا

فرکان . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین که دارای 40 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


فرکان . [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان ، واقع در 56هزارگزی خاوری مشیز سر راه فرعی بافت به قلعه عسکر. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیرو دارای 310 تن سکنه . از رودخانه مشروب میشود. محصولاتش غلات و حبوب است . اهالی به کشاورزی گذران میکنند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


فرکان. [ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین که دارای 40 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرکان. [ ف َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان ، واقع در 56هزارگزی خاوری مشیز سر راه فرعی بافت به قلعه عسکر. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیرو دارای 310 تن سکنه. از رودخانه مشروب میشود. محصولاتش غلات و حبوب است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

فرکان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
فرکان (بردسیر)
فرکان (بوئین زهرا)


کلمات دیگر: