عصری
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
شيک , مدروز , خوش سليقه
فرهنگ فارسی
( صفت ) آخر روز و نزدیک شبانگاه پسین عصر .
منسوب به قبیله بنی عصر
منسوب به قبیله بنی عصر
لغت نامه دهخدا
عصری. [ ع َ ] ( ص نسبی ) منسوب به عَصر. آخر روز و پسین و نزدیک شبانگاه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به عصر شود. || منسوب به عصربن عبیدبن وائله است که بطنی از بلی را تشکیل می دهند. رجوع به عصر ( ابن عبید... ) و اللباب فی تهذیب الانساب شود.
عصری. [ ع َ ص َ ] ( ص نسبی ) منسوب به قبیله بنی عصر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به عصر ( ابن عبیدبن... ) و عَصَر شود.
عصری. [ ع َ ص َ ] ( ص نسبی ) منسوب به قبیله بنی عصر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به عصر ( ابن عبیدبن... ) و عَصَر شود.
عصری . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به عَصر. آخر روز و پسین و نزدیک شبانگاه . (ناظم الاطباء). رجوع به عصر شود. || منسوب به عصربن عبیدبن وائله است که بطنی از بلی را تشکیل می دهند. رجوع به عصر (ابن عبید...) و اللباب فی تهذیب الانساب شود.
عصری . [ ع َ ص َ ] (ص نسبی ) منسوب به قبیله ٔ بنی عصر. (ناظم الاطباء). رجوع به عصر (ابن عبیدبن ...) و عَصَر شود.
کلمات دیگر: