( عضنکة ) عضنکة. [ ع َ ض َن ْ ن َ ک َ ] ( ع ص ) تأنیث عضنک. ( از منتهی الارب ). رجوع به عضنک شود. || زن مضطرب خلقت تن دار. ( ازمنتهی الارب ). زن پرگوشت مضطرب. ( از اقرب الموارد ).
عضنکه
لغت نامه دهخدا
عضنکة. [ ع َ ض َن ْ ن َ ک َ ] (ع ص ) تأنیث عضنک . (از منتهی الارب ). رجوع به عضنک شود. || زن مضطرب خلقت تن دار. (ازمنتهی الارب ). زن پرگوشت مضطرب . (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: