( قرنوة ) قرنوة. [ ق َ ن ُ وَ ] ( ع اِ ) بار درخت عود که کوچکتر از فلفل باشد، یا گیاهی است دیگر که در ریگ رویدو بدان پوست پیرایند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). گیاهی است که در ریگ برآید و به آن دباغت کنند مَشک را. || ماری است سرونش شبیه دوگوشت پاره برآمده بر سر باشد و اکثر در افاعی باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). یک نوع ماری که در سر دو گوشت پاره برآمده دارد شبیه به سرون. ( ناظم الاطباء ).
قرنوه
لغت نامه دهخدا
قرنوة. [ ق َ ن ُ وَ ] (ع اِ) بار درخت عود که کوچکتر از فلفل باشد، یا گیاهی است دیگر که در ریگ رویدو بدان پوست پیرایند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). گیاهی است که در ریگ برآید و به آن دباغت کنند مَشک را. || ماری است سرونش شبیه دوگوشت پاره برآمده بر سر باشد و اکثر در افاعی باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک نوع ماری که در سر دو گوشت پاره ٔ برآمده دارد شبیه به سرون . (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: