کلمه جو
صفحه اصلی

جردل

لغت نامه دهخدا

جردل.[ ] ( اِ ) به هندی خنجل است. ( تحفه حکیم مؤمن ).

جردل. [ ج َ دَ ] ( اِخ ) ابن ایاس عیسی مکنی به ابوملیکه و معروف به حطیئه. شاعر عرب متوفی بسال 59 هَ. ق. رجوع به حطیئة شود.

جردل . [ ج َ دَ ] (اِخ ) ابن ایاس عیسی مکنی به ابوملیکه و معروف به حطیئه . شاعر عرب متوفی بسال 59 هَ . ق . رجوع به حطیئة شود.


جردل .[ ] (اِ) به هندی خنجل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).



کلمات دیگر: