کلمه جو
صفحه اصلی

فریصه

فرهنگ فارسی

گوشت پاره شانه ستور که پیوسته لرزان باشد یا عام است . یا نوبه .

لغت نامه دهخدا

( فریصة ) فریصة. [ ف َ ص َ ] ( ع اِ ) گوشت پاره شانه ستور که لرزان باشد و عام است. ( از منتهی الارب ). گوشت پاره میان پهلو و شانه که پیوسته لرزان باشد. ( از اقرب الموارد ). || رگ گردن که بر گلو باشد. ج ، فریص ، فرائص. || دُبُر. ( منتهی الارب ). || نوبة. ( اقرب الموارد ). ج ، فرائص ، فریص. ( اقرب الموارد ).

فریصة. [ ف َ ص َ ] (ع اِ) گوشت پاره ٔ شانه ٔ ستور که لرزان باشد و عام است . (از منتهی الارب ). گوشت پاره ٔ میان پهلو و شانه که پیوسته لرزان باشد. (از اقرب الموارد). || رگ گردن که بر گلو باشد. ج ، فریص ، فرائص . || دُبُر. (منتهی الارب ). || نوبة. (اقرب الموارد). ج ، فرائص ، فریص . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: