کلمه جو
صفحه اصلی

طیمورث

لغت نامه دهخدا

طیمورث. [ طَ رِ ] ( اِخ ) صورتی است از طهمورث :
نشستم برِ تخت فرخ پدر
بر آئین طیمورث دادگر.
فردوسی.
ورجوع به طهمورث شود.


کلمات دیگر: