کلمه جو
صفحه اصلی

فرکحه

لغت نامه دهخدا

( فرکحة ) فرکحة.[ ف َ ک َ ح َ ] ( ع اِمص ) دوری مابین هر دو سرین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( مص ) دور شدن میان دو سرین. ( اقرب الموارد ). رجوع به فرکاح شود.

فرکحة.[ ف َ ک َ ح َ ] (ع اِمص ) دوری مابین هر دو سرین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) دور شدن میان دو سرین . (اقرب الموارد). رجوع به فرکاح شود.



کلمات دیگر: