کلمه جو
صفحه اصلی

قرمده

لغت نامه دهخدا

( قرمدة ) قرمدة. [ ق َ م َ دَ ] ( ع مص ) باریک نوشتن. ( منتهی الارب ). و آن لغتی است در قرمطة. ( اقرب الموارد ). || گام نزدیک نهاده رفتن.( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قرمطة شود.

قرمدة. [ ق َ م َ دَ ] (ع مص ) باریک نوشتن . (منتهی الارب ). و آن لغتی است در قرمطة. (اقرب الموارد). || گام نزدیک نهاده رفتن .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قرمطة شود.



کلمات دیگر: