کلمه جو
صفحه اصلی

واغل

لغت نامه دهخدا

واغل. [ غ ِ ] ( ع ص ) آن که ناخوانده در مجلس شراب و طعام کسی درآید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). طفیلی شراب. ( دهار ). طفیلی مجلس شراب. طفیلی. قرواش. شولقی. ( از یادداشت مؤلف ). || آن که در درخت و جز آن پنهان شود. ( ناظم الاطباء ). اسم فاعل از وغل. درآینده در چیزی و پنهان کننده خود را بدان. ( از اقرب الموارد ).

واغل. [ غ ِ ] ( اِ ) غذای پخته و آماده.( ناظم الاطباء ) ( اشتنگاس ). در مآخذ دیگر دیده نشد.

واغل . [ غ ِ ] (اِ) غذای پخته و آماده .(ناظم الاطباء) (اشتنگاس ). در مآخذ دیگر دیده نشد.


واغل . [ غ ِ ] (ع ص ) آن که ناخوانده در مجلس شراب و طعام کسی درآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). طفیلی شراب . (دهار). طفیلی مجلس شراب . طفیلی . قرواش . شولقی . (از یادداشت مؤلف ). || آن که در درخت و جز آن پنهان شود. (ناظم الاطباء). اسم فاعل از وغل . درآینده در چیزی و پنهان کننده خود را بدان . (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: