کلمه جو
صفحه اصلی

کارنده چال

فرهنگ فارسی


لغت نامه دهخدا

کارنده چال. [ ] ( اِخ ) دهی از دهستان رودبار بخش معلم کلایه شهرستان قزوین ، واقع در 18هزارگزی جنوب باخترمعلم کلایه. 36هزارگزی راه عمومی. در کوهستان واقع شده و سردسیر است سکنه 273 تن. رودخانه آن سیمیار و غلات آن بنشن و جالیز و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و راهش مالرو است. ( ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

دانشنامه عمومی

کارنده چال، روستایی از توابع بخش رودبارالموت غربی
شهرستان قزوین در استان قزوین ایران است. زبان اهالی کارنده چال مثل هر روستای دیگری در الموت، تاتی است.
این روستا در دهستان رودبار محمد زمانی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۷۹ نفر (۵۴خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: