( اسم ) ۱ - عبور داده . ۲ - بالاتر برده . ۳ - طی کرده سپری کرده ۴ - تجاوز داده .
گذرانیده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گذرانیده. [ گ ُ ذَ دَ / دِ ] ( ن مف ) طی شده. گذشته. سپری :
حاصل عمر تلف کرده ایام به لهو
گذرانیده بجز حیف و پشیمانی نیست.
حاصل عمر تلف کرده ایام به لهو
گذرانیده بجز حیف و پشیمانی نیست.
سعدی.
کلمات دیگر: