کلمه جو
صفحه اصلی

واصل کردن

فارسی به انگلیسی

consign

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - رساندن موجب پیوستن شدن . ۲ - بحق رساندن .

لغت نامه دهخدا

واصل کردن. [ ص ِک َ دَ ] ( مص مرکب ) رسانیدن. سبب رسیده شدن گشتن. رسیدن کنانیدن. ( ناظم الاطباء ). واصل گردانیدن. بردن.


کلمات دیگر: