صعب دشوار . سخت و مشکل
واعر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
واعر. [ ع ِ ] ( ع ص ) صعب. ( اقرب الموارد ). دشوار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سخت و مشکل. ( ناظم الاطباء ).
- جبل واعر ؛ کوه سخت.
- مطلب واعر ؛ مطلب دشوار. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).
- جبل واعر ؛ کوه سخت.
- مطلب واعر ؛ مطلب دشوار. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).
دانشنامه عمومی
واعر (روستا). واعر به عربی ( الواعِر )، روستایی است در ناحیهٔ (الجوف الأعلی)، از توابع استان ضالع در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است. جمعیت آن ۴۱۵ نفر (۹ خانوار) می باشد.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
wiki: واعر (روستا)
کلمات دیگر: