کلمه جو
صفحه اصلی

کارنج

لغت نامه دهخدا

کارنج . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سوسن بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز، واقع در 26هزارگزی شمال خاوری ایذه ، کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن 185 تن . آب ازچشمه دارد، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


کارنج . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ابوالفارس بخش رامهرمز شهرستان اهواز، واقع در 35هزارگزی جنوب خاوری رامهرمز و 25هزارگزی جنوب شوسه ٔ ماماتین به هفتگل . کوهستانی و گرمسیر و مالاریائی و دارای 60 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ ابوالفارس و محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


کارنج. [ رِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز، واقع در 26هزارگزی شمال خاوری ایذه ، کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 185 تن. آب ازچشمه دارد، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

کارنج. [ رِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ابوالفارس بخش رامهرمز شهرستان اهواز، واقع در 35هزارگزی جنوب خاوری رامهرمز و 25هزارگزی جنوب شوسه ماماتین به هفتگل. کوهستانی و گرمسیر و مالاریائی و دارای 60 تن سکنه است. آب آن از رودخانه ابوالفارس و محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

کارنج ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
کارنج (ایذه)
کارنج (دزفول)


کلمات دیگر: