کلمه جو
صفحه اصلی

کارشکنی کردن

فارسی به انگلیسی

sabotage
obstruct

sabotage


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - ممانعت کردن از پیشرفت کار . ۲ - سخن چینی کردن نمامی کردن . ۳ - بهتان زدن افترا زدن .

لغت نامه دهخدا

کارشکنی کردن. [ ش ِ ک َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بهتان زدن و افترا زدن و رسوا کردن و مانع شدن از پیشرفت کار. ( ناظم الاطباء ). مانعها بچاره و حیله برای پیش نرفتن کار کسی بکار بردن.


کلمات دیگر: