کلمه جو
صفحه اصلی

وافدی

لغت نامه دهخدا

وافدی. [ ف ِ دی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به وافد.

وافدی. [ ف ِ] ( اِخ ) محمدبن یحیی بن عمربن علی بن حرب بن محمدبن علی بن حیان الوافدی مکنی به ابوجعفر از محدثان است. وی از جد پدرش علی بن حرب و از جدش عمربن علی و احمدبن اسحاق الخشاب الموضی روایت کرده است و ابوالحسن رزق و ابوالحسین محمدبن الحسین بن الفضل القطان و جز آنهااز وی روایت کرده اند. وی در صفر 253 بدنیا آمد و دراول رمضان 304 در بغداد درگذشت. او آخرین کسی است که از علی بن حرب روایت کرده است. ( از لباب الانساب ).

وافدی . [ ف ِ دی ی ] (ص نسبی ) منسوب به وافد.


وافدی . [ ف ِ] (اِخ ) محمدبن یحیی بن عمربن علی بن حرب بن محمدبن علی بن حیان الوافدی مکنی به ابوجعفر از محدثان است . وی از جد پدرش علی بن حرب و از جدش عمربن علی و احمدبن اسحاق الخشاب الموضی روایت کرده است و ابوالحسن رزق و ابوالحسین محمدبن الحسین بن الفضل القطان و جز آنهااز وی روایت کرده اند. وی در صفر 253 بدنیا آمد و دراول رمضان 304 در بغداد درگذشت . او آخرین کسی است که از علی بن حرب روایت کرده است . (از لباب الانساب ).



کلمات دیگر: