کلمه جو
صفحه اصلی

نوده

فرهنگ فارسی

ده مرکز دهستان نوده چناران بخش حومه شهرستان بجنورد استان نهم . در ۳۶ کیلومتری خاور بجنورد واقع است و ۱۵۵۲ تن سکنه دارد . محصولش غلات بنشن و میوه است .
نوه، فرزندزاده، فرزندعزیزهم گفته شده است
( اسم ) ۱- نواده .۲- فرزند ( گرامی ): ای سر آزادگان و تاج بزرگان شمع جهان و چراغ دوده و نوده . ( دقیقی .لفااق.۴۷۶ )
دهی است از دهستان شاخنات بخش در میان شهرستان بیرجند در ۳۹ هزار گزی شمال غربی درمیان و ۵ هزار گزی مشرق جاد. مشهد به زاهدان در منطق. کوهستانی معتدل هوائی واقع است و آبش از قنات محصولش غلات شغل اهالی زراعت است .

فرهنگ معین

(نَ دَ یا دِ ) (اِ. ) نبیره ، فرزندزاده .

لغت نامه دهخدا

نوده . [ ن َ / نُو دَ / دِ ] (اِ) کره ٔ هوا را گویند که از جمله ٔ چهار عنصر است . (برهان قاطع) (آنندراج ). اتمسفر. (ناظم الاطباء). برساخته ٔ فرقه ٔ آذرکیوان است . با فرنودسار مقایسه شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان چناران بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ص 424 شود.


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان همائی بخش ششتمد شهرستان سبزوار. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ص 424 شود.


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان مصعبی بخش حومه ٔ شهرستان فردوس ، در 26 هزارگزی مشرق فردوس و 3 هزارگزی راه نوغاب به فردوس ، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 282 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و پنبه و زعفران و میوه ها و ابریشم و زیره ، شغل مردمش زراعت و قالیچه بافی است . مزارع نوده بالا، نوده پائین ، محترم آباد، حاجی سلمانی ، کوک آبادجزو این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل ، در 17 هزارگزی مشرق اردبیل و 2 هزارگزی جاده ٔ اردبیل به آستارا، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 4120 تن سکنه دارد. آبش از چاه و رودخانه ، محصولش غلات و حبوبات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل ، در 27 هزارگزی شمال شرقی اردبیل و 4 هزارگزی جاده ٔ اردبیل به آستارا، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 405 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و حبوبات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بام بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، در 27 هزارگزی شمال صفی آباد در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 870 تن سکنه دارد. آبش از قنات ،محصولش غلات و پنبه و کنجد و میوه ، شغل مردمش زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد، در 20500 گزی مشرق هشجین و 30 هزارگزی جاده ٔ هروآباد به میانه در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 305 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ها،محصولش غلات و سردرختی ، شغل اهالیش زراعت و گله داری و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل ، در 11 هزارگزی مشرق آمل و یک هزارگزی جاده ٔ آمل به بابل ، در دشت معتدل هوای مرطوب واقع است و 135 تن سکنه دارد. آبش از گرمرود هراز، محصولش برنج و حبوبات و صیفی ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رشخوار بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه ، در 12500گزی جنوب شرقی رشخوار، بر سر راه تربت به سلامی ، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 650 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و انگور و بادام و ابریشم ، شغل مردمش زراعت و گله داری و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیبد بخش جویمند شهرستان گناباد، در 27 هزارگزی جنوب غربی گناباد و 8 هزارگزی جنوب جاده ٔ جویمند به بجستان در دامنه ٔ گرمسیری واقع است و 118 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و ارزن ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان ، در 2 هزارگزی غرب علی آباد، در دامنه ٔ معتدل هوای مرطوب واقع است و 285 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش برنج و غلات وتوتون سیگار، شغل مردمش زراعت و گله داری و کرباس بافی و شال بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کچرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر، در 6 هزارگزی غرب المده و 15 هزارگزی جنوب جاده ٔ المده به نوشهر، در دشت مرطوب معتدل هوائی واقع است و 120 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ کچرود، محصولش برنج و غلات و صیفی ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش آبیک شهرستان قزوین ، در 27 هزارگزی شمال غربی آبیک در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 382 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و بنشن و انگور و لوبیا و میوه های صیفی ، شغل اهالی زراعت و گلیم بافی و گیوه سازی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیوی بخش سنجبد شهرستان هروآباد، در 11 هزارگزی مغرب سنجبد کیوی و 6 هزارگزی جاده ٔ هروآباد به اردبیل ، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است . 312 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و حبوبات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ملک بخش مرکزی شهرستان گرگان ، در 21هزارگزی گرگان و 2 هزارگزی جاده ٔ گرگان به گنبد، دردشت مرطوب معتدل هوائی واقع است و 1150 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رودخانه و چشمه ، محصولش برنج و غلات و لبنیات و توتون سیگار، شغل اهالی زراعت و گله داری و پارچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، در 41 هزارگزی شمال غربی کیاسر، در منطقه ٔ کوهستانی و جنگلی معتدل هوای مرطوب واقع است و 225 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ورودخانه ٔ زارمرود، محصولش غلات و ارزن و لبنیات و عسل ، شغل مردمش زراعت و گله داری و شال بافی و کرباس بافی و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان ، در جلگه ٔ سردسیری واقع است و 171 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و میوه های صیفی و لبنیات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ )دهی است از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری ، در 23 هزارگزی جنوب ساری و یک هزارگزی مغرب رودخانه ٔ تجن ، در منطقه ٔ جنگلی و کوهستانی مرطوب معتدل هوائی واقع است و 250 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه ٔ تجن ، محصولش برنج و غلات و میوه های جنگلی ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


نوده . [ ن َ دِه ْ ](اِخ ) دهی است از دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران ، در 45 هزارگزی جنوب غربی شهرری و 4 هزارگزی رباطکریم ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 232 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش صیفی و میوه و غلات ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


نوده . [ ن َ دِه ْ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 15 هزارگزی شمال شرقی تربت جام مشهد، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 268 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغل مردمش زراعت و مالداری وقالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


نوده . [ ن َ وَ دَ / دِ ] (اِ) نبیره . (جهانگیری ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فرزند فرزند. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (اوبهی ). فرزندزاده . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نواسه . (اوبهی ). فرزند. (رشیدی ). صورتی است از نواده . || فرزند عزیز. (رشیدی ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فرزندی سخت گرامی . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). || به گمان من به معنی خاندان و مانندآن چیزی است در این بیت دقیقی که در فرهنگ اسدی شاهد برای معنی فرزندی سخت گرامی آمده است :
ای سر آزادگان و تاج بزرگان
شمع جهان و چراغ دوده و نوده .

(از یادداشت مؤلف ).



نوده. [ ن َ وَ دَ / دِ ] ( اِ ) نبیره. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فرزند فرزند. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) ( اوبهی ). فرزندزاده. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نواسه. ( اوبهی ). فرزند. ( رشیدی ). صورتی است از نواده. || فرزند عزیز. ( رشیدی ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فرزندی سخت گرامی. ( فرهنگ اسدی نخجوانی ). || به گمان من به معنی خاندان و مانندآن چیزی است در این بیت دقیقی که در فرهنگ اسدی شاهد برای معنی فرزندی سخت گرامی آمده است :
ای سر آزادگان و تاج بزرگان
شمع جهان و چراغ دوده و نوده.
( از یادداشت مؤلف ).

نوده. [ ن َ / نُو دَ / دِ ] ( اِ ) کره هوا را گویند که از جمله چهار عنصر است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). اتمسفر. ( ناظم الاطباء ). برساخته فرقه آذرکیوان است. با فرنودسار مقایسه شود. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).

نوده. [ ن َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ملک بخش مرکزی شهرستان گرگان ، در 21هزارگزی گرگان و 2 هزارگزی جاده گرگان به گنبد، دردشت مرطوب معتدل هوائی واقع است و 1150 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رودخانه و چشمه ، محصولش برنج و غلات و لبنیات و توتون سیگار، شغل اهالی زراعت و گله داری و پارچه بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

نوده. [ ن َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان ، در 2 هزارگزی غرب علی آباد، در دامنه معتدل هوای مرطوب واقع است و 285 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش برنج و غلات وتوتون سیگار، شغل مردمش زراعت و گله داری و کرباس بافی و شال بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

نوده. [ ن َ دِه ْ ] ( اِخ )دهی است از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری ، در 23 هزارگزی جنوب ساری و یک هزارگزی مغرب رودخانه تجن ، در منطقه جنگلی و کوهستانی مرطوب معتدل هوائی واقع است و 250 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه تجن ، محصولش برنج و غلات و میوه های جنگلی ، شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

نوده. [ ن َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه شهرستان ساری ، در 41 هزارگزی شمال غربی کیاسر، در منطقه کوهستانی و جنگلی معتدل هوای مرطوب واقع است و 225 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ورودخانه زارمرود، محصولش غلات و ارزن و لبنیات و عسل ، شغل مردمش زراعت و گله داری و شال بافی و کرباس بافی و گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند، در 39 هزارگزی شمال غربی درمیان و 5 هزارگزی مشرق جاده ٔ مشهدبه زاهدان ، در منطقه ٔ کوهستانی متعدل هوائی واقع است و 373 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


نوده . [ ن َ دِه ْ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان نوده چناران بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد،در 36 هزارگزی مشرق بجنورد و 5 هزارگزی جاده ٔ بجنورد به قوچان در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 1552 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و بنشن ومیوه ها از جمله انگور، شغل مردمش زراعت و مالداری وقالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


فرهنگ عمید

۱. ‹نواده› نوه، فرزند زاده: ای سر آزادگان و تاج بزرگان / شمع جهان و چراغ دوده و نوده (دقیقی: ۱۰۵ ).
۲. ‹نودره› فرزند عزیز.

دانشنامه عمومی

روستایی سرسبزباچهل چشمه شهرستان رودبارزیتون


نوده می تواند در اشاره به موارد زیر باشد:
نوده (آشتیان)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان آشتیان در استان مرکزی ایران
نوده (آمل)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان آمل در استان مازندران ایران
نوده (تالش)، روستایی از توابع بخش حویق شهرستان طوالش در استان گیلان ایران
نوده (تربت جام)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان تربت جام در استان خراسان رضوی ایران
نوده (چلاو)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان آمل در استان مازندران ایران
نوده (دشت سر)، روستایی از توابع بخش دابودشت شهرستان آمل در استان مازندران ایران
نوده (رشت)، روستایی از توابع بخش لشت نشا شهرستان رشت در استان گیلان ایران
نوده (رضوان شهر)، روستایی از توابع بخش پره سر شهرستان رضوان شهر در استان گیلان ایران
نوده (رودبار)، روستایی از توابع بخش عمارلو شهرستان رودبار در استان گیلان ایران
نوده (ساری)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ساری در استان مازندران ایران
نوده (سبزوار)، روستایی از توابع بخش روداب و در شهرستان سبزوار استان خراسان رضوی ایران
نوده (شفت)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان شفت در استان گیلان ایران
نوده (صومعه سرا)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان صومعه سرا در استان گیلان ایران
نوده (فومن)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن در استان گیلان ایران
نوده (قائم شهر)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان قائم شهر در استان مازندران ایران
نوده (کلیجان رستاق)، روستایی از توابع بخش کلیجان رستاق شهرستان ساری در استان مازندران ایران
نوده (کوثر)، روستایی در استان اردبیل ایران، شهرستان کوثر، دهستان سنجبدشمالی
نوده (نکا)، روستایی از توابع بخش هزارجریب شهرستان نکا در استان مازندران ایران
نوده (نوشهر)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نوشهر در استان مازندران ایران

گویش مازنی

/noodeh/ از توابع دهستان کجرستاق نوشهر - از توابع دهستان علی آباد قائم شهر & از روستاهای علی آباد کتول - از توابع دهستان چهاردانگه هزارجریب و کلیجان رستاق ساری ۳از توابع دهستان لاله آباد بابل

۱از توابع دهستان کجرستاق نوشهر ۲از توابع دهستان علی آباد ...


۱از روستاهای علی آباد کتول ۲از توابع دهستان چهاردانگه هزارجریب ...


پیشنهاد کاربران

غنچه در گویش هرات، "نوده زدن"، غنچه کردن

فرزند عزیز

نوده رزن بنا به شواهد تاریخی به دو بخش قدیمی که آثار زندگی گذشتگان درآن مشهود است. این قسمت بخشی ازپایتخت قدیمی سلجوقیان یعنی درگزین بوده است. وبخش جدید که معمولا از زمان قاجاریه رونق گرفته ومتاسفانه بعد از زلزله بیست سال پیش اهالی به روستاهای همجوار مهاجرت کردند. ودرحل حاظر یک خانوار دارد. ولی ساکنان قبلی در نوده کشاورزی می کنند.


کلمات دیگر: