کلمه جو
صفحه اصلی

مقه

عربی به فارسی

تنفر , بيزاري , انزجار , وحشت


لغت نامه دهخدا

مقه . [ م ُق ْه ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ امقه . (اقرب الموارد). رجوع به امقه شود.


مقه. [ م َ ق َه ْ ] ( ع مص ) سپید شدن سرمه جای از چشم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). سپیدشدگی سرمه جای از چشم. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) سپیدی چشم و جز آن با اندک کبودی و آن مذموم است ، یا کبودی آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سپیدی چشم و جز آن با اندک کبودی. ( ناظم الاطباء ). سپدی با کبودی و آن مذموم است. ( از اقرب الموارد ). || تباهی چشم از بی سرمگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

مقه. [ م ُق ْه ْ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ امقه. ( اقرب الموارد ). رجوع به امقه شود.

مقه . [ م َ ق َه ْ ] (ع مص ) سپید شدن سرمه جای از چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سپیدشدگی سرمه جای از چشم . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) سپیدی چشم و جز آن با اندک کبودی و آن مذموم است ، یا کبودی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سپیدی چشم و جز آن با اندک کبودی . (ناظم الاطباء). سپدی با کبودی و آن مذموم است . (از اقرب الموارد). || تباهی چشم از بی سرمگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


مقة. [ م ِ ق َ ] (ع مص ) (از «وم ق ») دوست داشتن کسی را. وَمق . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دوست داشتن . (آنندراج ). و رجوع به ومق شود.


گویش مازنی

/maghe/ زیاد معطل شدن – در انتظار کسی ایستادن

زیاد معطل شدن – در انتظار کسی ایستادن



کلمات دیگر: