کلمه جو
صفحه اصلی

لواس

فرهنگ فارسی

شیرینی و جز آن جوینده جهت خوردن . آن که بر خوان هر چیزی می جوید و می خورد .

لغت نامه دهخدا

لواس . [ ل َوْ وا ] (ع ص ) شیرینی و جز آن جوینده جهت خوردن . (منتهی الارب ). آنکه بر خوان هر چیزی میجوید و میخورد. (مهذب الاسماء).


لواس. [ ل َ ] ( ع اِ ) چشیدنی. یقال : ماذُقْت ُ لواساً؛ نچشیدم چشیدنی را. ( منتهی الارب ).

لواس. [ ل َوْ وا ] ( ع ص ) شیرینی و جز آن جوینده جهت خوردن. ( منتهی الارب ). آنکه بر خوان هر چیزی میجوید و میخورد. ( مهذب الاسماء ).

لواس . [ ل َ ] (ع اِ) چشیدنی . یقال : ماذُقْت ُ لواساً؛ نچشیدم چشیدنی را. (منتهی الارب ).


گویش مازنی

رخت لباس


( لوآس ) /looaas/ نوعی گربه ی وحشی درکوهستان که در باور عامیانه صدای این حیوان نشانه ی مرگ است & روباه
/levaas/ رخت لباس

پیشنهاد کاربران

در گویش تاتی به روباه ( لوآس ) میگویند.


کلمات دیگر: