دهی از دهستان نمداد است که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت
مشتک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مشتک. [ م ُ ت َ ] ( اِ ) نوعی آلت موسیقی. ( از ریدک خوش آرزو، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به آهنگ شود. || در تداول مشتوک را نیز گویند. و رجوع به مشتوک شود.
مشتک. [ م ُ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان نمداد است که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع است و 120 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
مشتک. [ م ُ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان نمداد است که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع است و 120 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
مشتک . [ م ُ ت َ ] (اِ) نوعی آلت موسیقی . (از ریدک خوش آرزو، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به آهنگ شود. || در تداول مشتوک را نیز گویند. و رجوع به مشتوک شود.
مشتک . [ م ُ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نمداد است که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
گویش مازنی
/mashtek/ نوعی ساز بادی & کود یا خاکی که با دست، پای صیفی جات مانند کدو، خیار و سیب زمینی ریزند
نوعی ساز بادی
کود یا خاکی که با دست،پای صیفی جات مانند کدو،خیار و سیب زمینی ...
کلمات دیگر: