کلمه جو
صفحه اصلی

مشرفه


مترادف مشرفه : مقدس، مقدسه، شریف

مترادف و متضاد

مقدس، مقدسه، شریف


فرهنگ فارسی

۱- ( اسم ) مونث مشرف . ۲ - نامه مکتوب مراسله : مشرف. شریف و ملاطف. لطیف که مشحون بصنوف و داد و موشح بالوف اتحاد بود رسید .
آ فتاب گاه بلندی زمین

لغت نامه دهخدا

مشرفه. [ م َ رَ ف َ ] ( ع اِ ) آفتاب گاه. ( آنندراج ). بلندی زمین. ج ، مشارف. ( ناظم الاطباء ). || مصحف مشربه. ظرفی است مسین با دهانه فراخ و گوشه و دسته که زنان برای آب ریختن به تن به حمام برند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

مشرفه. [ م ُ ش َرْ رِ ف َ ] ( ع اِ ) نامه و رساله که از طرف شخص اعلی باشد بسوی ادنی. ( غیاث ) ( آنندراج ).

مشرفه . [ م َ رَ ف َ ] (ع اِ) آفتاب گاه . (آنندراج ). بلندی زمین . ج ، مشارف . (ناظم الاطباء). || مصحف مشربه . ظرفی است مسین با دهانه ٔ فراخ و گوشه و دسته که زنان برای آب ریختن به تن به حمام برند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


مشرفه . [ م ُ ش َرْ رِ ف َ ] (ع اِ) نامه و رساله که از طرف شخص اعلی باشد بسوی ادنی . (غیاث ) (آنندراج ).


گویش مازنی

/mashrefe/ پارچ مسی دسته دار

پارچ مسی دسته دار



کلمات دیگر: