کلمه جو
صفحه اصلی

مرسن

فرهنگ فارسی

جای بستن رسن از بینی ستور

لغت نامه دهخدا

مرسن. [ م َ س ِ ] ( ع اِ ) جای بستن رسن از بینی ستور. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بینی. ( از اقرب الموارد ). نخست به معنی جای بستن رسن از بینی ستور بوده است سپس به کثرت استعمال برای بینی و حتی بینی انسان به کار رفته است ؛ فعلت ذلک علی رغم مرسنه ؛ أی انفه ؛ یعنی بر خلاف میل او. ( از منتهی الارب ). ج ، مَراسن. ( اقرب الموارد ).

گویش مازنی

/mersen/ مرتع پرتاسی حوزه ی لفور قائم شهر

مرتع پرتاسی حوزه ی لفور قائم شهر


پیشنهاد کاربران

مَرسِن از دو بخش مَر و سِن تشکیل شده است که بخش اول آن یعنی مَر خلاصه شده یا برگرفته شده از کلمه ی مَرمَر که سنگی سفید و زیباست ( سفید، پاک، نیک، درخشان، چشمگیر ) و بخش دوم آن یعنی سِن مکانی برای به نمایش گذاشتن است برداشته شده و از تلفیق این دو باهم واژه ی مَرسِن به وجود آمده که به معنی *بهترین برای نمایش*است


کلمات دیگر: