کلمه جو
صفحه اصلی

نکه

فرهنگ فارسی

شتران سست و ضعیف از بیماری برخاسته یا شتران آواز فرو رفته از ضعیفی .

لغت نامه دهخدا

نکه. [ ن َک ْه ْ ] ( ع مص ) دم برزدن بر بینی. هه کردن بر بینی دیگری تا بوی دهان معلوم کند. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || شمیدن بوی دهان را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). بوییدن بوی دهان کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || ( به صیغه مجهول ) برگردیدن بوی دهان کسی از تخمه. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || سخت گردیدن گرمی آفتاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).

نکه. [ ن ُک ْ ک َه ْ ] ( ع ص ، اِ ) شتران سست و ضعیف از بیماری برخاسته ، یا شتران آوازفرورفته از ضعیفی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

نکه . [ ن َک ْه ْ ] (ع مص ) دم برزدن بر بینی . هه کردن بر بینی دیگری تا بوی دهان معلوم کند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || شمیدن بوی دهان را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بوییدن بوی دهان کسی را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (به صیغه ٔ مجهول ) برگردیدن بوی دهان کسی از تخمه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || سخت گردیدن گرمی آفتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).


نکه . [ ن ُک ْ ک َه ْ ] (ع ص ، اِ) شتران سست و ضعیف از بیماری برخاسته ، یا شتران آوازفرورفته از ضعیفی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


گویش مازنی

/nakke/ ظرفی چوبین و طویل که در ان برای دام آب یا جو ریزند - صافی و صیقلی & گردویی که از آن به عنوان تیله استفاده کنند

۱ظرفی چوبین و طویل که در ان برای دام آب یا جو ریزند ۲صافی ...


گردویی که از آن به عنوان تیله استفاده کنند


واژه نامه بختیاریکا

( نُکِه ) تعداد کم و معدود. مثلاً تیکه نُکه


کلمات دیگر: