کلمه جو
صفحه اصلی

والاباف

لغت نامه دهخدا

والاباف. ( نف مرکب ) از عالم دیباباف. ( آنندراج ). بافنده والا. که والا بافد :
یار والاباف کسب و کار من سودای اوست
قیمت هر کس به قدر همت والای اوست.
سیفی ( از آنندراج ).
رجوع به والا شود.


کلمات دیگر: