گربه ٔ زباد
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
گربه زباد. [ گ ُ ب َ / ب ِ ی ِ زَ / زُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) علامی در آئین اکبری نوشته که تراوش مستی جانوری است گربه آسا لختی بزرگتر از وی و پوز او درازتر از «سامترائی » از جمع اقسام او گزیده تر بود و آن چکیده زردی آمیز است و آن جانور در زیر دم نافه دارد و به اندازه جوز خرد :
به سیر مرتع جاه تو آهوان حرم
به دور سفره خلق تو گربه های زباد.
به سیر مرتع جاه تو آهوان حرم
به دور سفره خلق تو گربه های زباد.
محمد عرفی ( ازآنندراج ).
گربه چند نوع میباشد، اهلی و وحشی و از آنجمله گربه زباد است و آن جانوری دم دراز و موی او مایل به سواد بود و گربه زباد در هند در بلاد مغرب بسیار باشد و چون خواهند که زباد از آن حاصل آید او را بر چوبی بندند و نه روز هر روز چند نوبت شیر دهند و در آن ایام آن گربه بر گرد آن چوب گردد و خود را در آن مالد و زباد مانند عرق از اعضایش ترشح کرده بر چوب نشیند و از غرایب احوال گربه اهلی گاهی سیاهی چشمش گرد و بزرگ و گاهی در غایت خردی و باریکی باشد، این اختلاف در یک روز بسیار دیده شده و سبب معلوم نیست. ( اختتام حبیب السیر ص 420 ).کلمات دیگر: