کلمه جو
صفحه اصلی

هدراء

لغت نامه دهخدا

هدراء. [ هََ ] ( ع ص ) مؤنث اهدر به معنی نفخ کرده. ( از اقرب الموارد ). رجوع به اهدر شود.

هدراء. [ هََ ] ( اِخ ) آبکی است به نجد مر بنی عقیل و بنی وحید را. ( منتهی الارب ). آبی است به نجد مشترک میان بنی عقیل و وحیدبن کلاب و عباده را از آن بهره ای نیست. ( از معجم البلدان ).

هدراء. [ هََ ] (اِخ ) آبکی است به نجد مر بنی عقیل و بنی وحید را. (منتهی الارب ). آبی است به نجد مشترک میان بنی عقیل و وحیدبن کلاب و عباده را از آن بهره ای نیست . (از معجم البلدان ).


هدراء. [ هََ ] (ع ص ) مؤنث اهدر به معنی نفخ کرده . (از اقرب الموارد). رجوع به اهدر شود.



کلمات دیگر: