کلمه جو
صفحه اصلی

کارینیان

لغت نامه دهخدا

کارینیان. ( اِخ ) حاکم نشین ناحیه «اردن » بخش «سدان » در ساحل «شیر» مصب «موز» . سکنه 2700 تن ( تجمع 2400 تن ). کارخانه ریسندگی پشم دارد.

کارینیان. ( اِخ ) شهری از ایتالیا در ایالت «تورن » در ساحل رود «پو». سکنه 7000 تن. کارخانه ریسندگی ابریشم دارد.

کارینیان. ( اِخ ) ( شاهزادگان... ) شاخه ای از خانواده «ساووا»که به سال 1831 «با شارل - البرت » بتخت سلطنت «ساردنی » و سپس به سال 1861 بتخت سلطنت ایتالیا رسیدند.

کارینیان . (اِخ ) (شاهزادگان ...) شاخه ای از خانواده ٔ «ساووا»که به سال 1831 «با شارل - البرت » بتخت سلطنت «ساردنی » و سپس به سال 1861 بتخت سلطنت ایتالیا رسیدند.


کارینیان . (اِخ ) حاکم نشین ناحیه ٔ «اردن » بخش «سدان » در ساحل «شیر» مصب «موز» . سکنه 2700 تن (تجمع 2400 تن ). کارخانه ٔ ریسندگی پشم دارد.


کارینیان . (اِخ ) شهری از ایتالیا در ایالت «تورن » در ساحل رود «پو». سکنه ٔ 7000 تن . کارخانه ٔ ریسندگی ابریشم دارد.



کلمات دیگر: