کلمه جو
صفحه اصلی

واگیر داشتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ساری بودن .

لغت نامه دهخدا

واگیر داشتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) سرایت داشتن. مسری بودن. ( ناظم الاطباء ). هر بیماری است که از بوی آن دیگری هم گیرد به تازی مسری. ( آنندراج ). بو داشتن. ( یادداشت مؤلف ).

گویش بختیاری

مسرى بودن.



کلمات دیگر: