گران گردیدن. [ گ ِ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) سنگین شدن. ثقیل شدن :
آدمی پیر چوشد حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد.
گاه آن آمد کز شادی پر گردد دل
وقت آن آمد کز باده گران گردد سر.
آدمی پیر چوشد حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد.
صائب.
|| مست شدن : گاه آن آمد کز شادی پر گردد دل
وقت آن آمد کز باده گران گردد سر.
فرخی.
|| بالا رفتن قیمت. ارزش چیزی زیاد شدن.