حسنویه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حسنویه . [ ح َ ] (اِخ ) یکی از شاگردان کندی فیلسوف عرب بوده است . (ابن الندیم ). و رجوع به عیون الانباء جزء1 ص 208 و تاریخ الحکماء قفطی چ لیپسک ص 376 شود.
حسنویة. [ ح َ ی َ ] (اِخ ) ابن حسین بَرزَکانی از رؤسای یکی از قبایل کرد است که مثل بنی مروان در قرن چهارم هجری قدرتی بهم رسانده بودند وحسنویه در نیمه ٔ اول این قرن قسمت عمده ٔ کردستان رابا بلاد دینور و همدان و نهاوند و قلعه ٔ سرماج بتصرف خود آورد و اقتدار او تا آنجا رسید که آل بویه نیز به شأن ایشان اعتنا کردند و عضدالدوله پس از فوت حسنویه اگرچه متصرفات او را تحت امر خود گرفت ولی پسر حسنویه یعنی بدر را در حکومت ممالک پدری باقی گذارد. بدر بزودی بر اعتبار و اقتدار خانوادگی خود افزود و خلیفه او را ناصرالدوله لقب داد. نواده اش «ظاهر» در سال 405 هَ . ق . / 1014 م . جای او را گرفت ولی یک سال بیشتر در این مقام نماند و شمس الدوله دیلمی او را از ملک خود بیرون راند و ظاهر بزودی کشته شد. این سلسله را آل بویه منقرض کردند. (طبقات سلاطین اسلام لین پول صص 124-125) (حبیب السیر) (مجمل التواریخ ص 394).
حسنویه. [ ح َ ] ( اِخ ) یکی از شاگردان کندی فیلسوف عرب بوده است. ( ابن الندیم ). و رجوع به عیون الانباء جزء1 ص 208 و تاریخ الحکماء قفطی چ لیپسک ص 376 شود.
دانشنامه عمومی
مرکز حکومت حسنویان سرماج بود.
رکن الدوله دیلمی در ۳۵۹ ه.ق به غرب ایران لشکر کشید و حسنویه، پسر حسین کرد، را که حاکم بخشی از آن منطقه بود، وادار به مصالحه کرد.
حکومت بنی حسنویه از ظهور تا سقوط (۳۳۰ تا ۴۰۶ ق/۹۴۱ تا ۱۰۱۵م)
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: حسنویه بن حسین بَرْزکانی) یکی از سران کُرد و بنیانگذار حکومت بنی حسنویه در نواحی غربی ایران. حسنویه در ۳۴۸ق، امرای دیگر کُرد را بر کنار کرد و با گسترش قدرت خود از حدود دینور تا اهواز، قدرتی محلی و خانوادگی را در آن نواحی پی ریزی کرد. در ابتدا، به حمایت از آل بویه با سامانیان به جنگ پرداخت و به همین دلیل مورد حمایت این دولت قرار گرفت ، اما سرانجام در ۳۵۹ق با آل بویه نیز درگیر شد. وی معاصر رکن الدوله دیلمی بود و او را با قبول پرداخت باج و اطاعت، از حمله منصرف کرد. پس از وی پسرش بدر بن حسنویه به امارت رسید.