<div class="boxBd">جسو. [ ج َس ْوْ ] ( ع مص ) سخت گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).</div>

جسو. [ ج َس ْوْ ] ( ع مص ) سخت گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd"><div class="wiki">جِسّو (gesso)<br>در نقاشی و طلاکاری۱، خاک سفید جذب کننده ای که از اختلاط <a href="/words/a9bx/گچ" target="_blank">گچ</a> و چسب (مخلوط چسبنده) ساخته می شود. جسّو، به خصوص در نقاشی تمپرا۲، زمینۀ زیرینِ تخته و بوم است.<br>gildingtempera<div class="wikilink">wikijoo: <a href="http://wikijoo.ir/index.php?title=جسو" target="_blank" rel="nofollow noopener">جسو</a></div></div></div>

جِسّو (gesso) در نقاشی و طلاکاری۱، خاک سفید جذب کننده ای که از اختلاط گچ و چسب (مخلوط چسبنده) ساخته می شود. جسّو، به خصوص در نقاشی تمپرا۲، زمینۀ زیرینِ تخته و بوم است. gildingtempera wikijoo: جسو

جسو

لغت نامه دهخدا

دانشنامه آزاد فارسی