خزل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خزل . [ خ َ زَ ] (ع مص ) شکسته پشت گردیدن . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
خزل . [ خ َ ] (ع مص ) بازداشتن کسی را از حاجتش . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ). || بریدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر زوزنی ).
خزل . [ خ َ زَ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت نهاوند و عده ٔ قرای آن 47 قریه است . (یادداشت بخط مؤلف ).
خزل . [ خ َ زَ ] (اِخ ) نام طایفه ای است که در غرب ایران سکنی دارند. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به طایفه ٔ ملک شاهی شود.
خزل . [ خ َ زَ ] (ع اِ) نوعی از رفتار به گران باری و درماندگی . (از منتهی الارب ).
خزل . [ خ َ ] (ع اِ) نزد عروضیان اجتماع اضمار و طی است پس متفاعلن به اضمار مستفعلن و بطی مفتعلن گردد چنانکه در بعضی از رسائل عروضی عربی دیده شده و در جامعالصنایع و عنوان الشرف نیز چنین تعریف کرده اند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
خزل. [ خ َ زَ ] ( ع مص ) شکسته پشت گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ).
خزل. [ خ َ ] ( ع اِ ) نزد عروضیان اجتماع اضمار و طی است پس متفاعلن به اضمار مستفعلن و بطی مفتعلن گردد چنانکه در بعضی از رسائل عروضی عربی دیده شده و در جامعالصنایع و عنوان الشرف نیز چنین تعریف کرده اند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
خزل. [ خ َ زَ ] ( ع اِ ) نوعی از رفتار به گران باری و درماندگی. ( از منتهی الارب ).
خزل. [ خ َ زَ ] ( اِخ ) از بلوکات ولایت نهاوند و عده قرای آن 47 قریه است. ( یادداشت بخط مؤلف ).
خزل. [ خ َ زَ ] ( اِخ ) نام طایفه ای است که در غرب ایران سکنی دارند. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به طایفه ملک شاهی شود.
فرهنگ عمید
اخزل#NAME?
دانشنامه عمومی
برگ های پاییزی که بر روی زمین ریخته شده اند(آذری)
دانشنامه آزاد فارسی
طایفۀ کُرد ایران، از طوایف ناحیۀ ایلام، مرکب از تیره های قلی وند، مرشدوند، خضروند، شمس الدین وند، فرهادوند و جز آن ها، مشتمل بر ۵۱۴ خانوار. ییلاق این طایفه در ارتفاعات شهرستان شیروان چرداول و قشلاق آنان در مهران و دشت میمک است. جمعیت خزل ها در گذشته بسیار بیشتر از امروز بوده است. به نوشتۀ ناصرالدین شاه جمعیت خزل های پشتکوه لرستان که از نهاوند مهاجرت کرده بودند، در آن زمان بالغ بر ۱۰۰۰ خانوار بود. رشد یک جانشینی از تعداد چادرنشینان طایفۀ خزل کاسته است. هم اکنون صدها خانوادۀ خزل در دهستان های آسمان آباد، چرداول، چوار و کارزان استان ایلام اسکان گرفته اند و تعدادی نیز در شهرهای ایلام و مناطق همجوار آن ساکن شده اند. خزل های چمچمال، در اوایل کار کریم خان زند، به طرافداران او پیوستند. خزل های پشتکوه، اتباع والیان موروثی پشتکوه بودند. اینان در زمان ناصرالدین شاه دو دسته از فوج نظامی پشتکوه را تأمین می کردند.
پیشنهاد کاربران
طایفه کرد در ایلام
طایفه خزل عرب در اهواز
طایفه خزل لر در مازندران. خراسان. فارس
در طول تاریخ متاسفانه این ایل به اجبار کوچانده شدن تا از قدرت و عظمتشان کم شود امروزه متاسفانه زبان کردی خزلی که خود اصالت خود را دارد زیاد از آن یاد نمیشود در صورتی خیلی جاها با آن تکلم میشود مثل منطقه گوران و سنجابی و شیروان چرداول ایلام که خیلی ها با لکی اشتباه میگیرنو ۹۰درصد شبیه کردی کلهریه و ۱۰درصد شبیه لکی
روستای جانجان و قلی وند و کارزان و زنجیره جز مرکزیت این ایل میباشن