کلمه جو
صفحه اصلی

تاییس

فرهنگ فارسی

نا امید کردن . نا امید گردانیدن . یا کم و خوار شمردن .

روسبی معروف یونانی که اسکندر را باتش زدن تخت جمشید تشویق کرد .

لغت نامه دهخدا

تأییس. [ ت َءْ ] ( ع مص ) ( از «ای س » ) ناامید کردن. ( تاج المصادربیهقی ). ناامید گردانیدن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کم و خوار شمردن. || اثر کردن در چیزی. || نرم گردانیدن. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تأیس شود.

تائیس. ( اِخ ) روسپی معروف یونانی که اسکندر را به آتش زدن تخت جمشید ( پرس پلیس ) تشویق کرد. دیودور گوید: اسکندر جشن فتوحات خود را گرفته قربانیها برای خدایان کرد و ضیافتهای درخشان داد. زنان بدعمل در این جشن حضور داشتند و بلهو و لعب مشغول بودند.در این وقت ، که همه سر گرم می گساری بودند و صدای عربده های مستی در اطراف پیچیده بوده یکی از زنان مزبور، که تائیس نام داشت و در آتیک تولد یافته بود، گفت یکی از مهمترین کارهای اسکندر در آسیا که باعث فخر ونام نیکش خواهد بود این است ، که با من و رفقایم براه افتاده قصر را آتش زند و در یک لحظه بدست زنان این آثار نامی و معروف پارسیها را نیست و نابود کند. این سخن در مغز جوانان ، که به اداره کردن خود قادر نبودند، اثر غریبی کرد یکی از آنها فریاد زد، من پیش آهنگ این کار خواهم شد، مشعل ها را باید روشن کرد و از توهینی که بمعابد یونان شده ، انتقام کشید دیگران دست زده فریاد برآوردند که فقط اسکندر لایق این کار پر افتخار است اسکندر برخاست و روانه شد و تمام مدعوین ازطالار قصر خارج گشته به «باکوس » ( خداوند شراب به عقیده یونانیها ) وعده کردند که بشکرانه ظفریابی رقصی برای او بکنند. پس از آن فوراً مشعل های زیاد حاضر کردند و اسکندر مشعلی بدست گرفته در سر این جماعت مست ، که هادیش تائیس بوده قرارگرفت. حرکت دسته با آوازهای زنان بدعمل و نغمات نی شروع شد اول پادشاه و بعد از او تائیس مشعلهائی در قصر انداختند و دیگران از آنها پیروی کردند و چیزی نگذشت که تمام قصر یک پارچه آتش شد. در اینجا «دیو دور» گوید خیلی غریب است ! توهینی که خشایارشا بشهر آتن کرد، و ارگ آنرا آتش زد، انتقامش را پس از سالهای متمادی زنی ، که نیز آتنی بوده کشید. ( ایران باستان ج 2 صص 1423 - 1424 ). پلوتارک مورخ یونانی تائیس را معشوقه بطلمیوس معروف مؤسس سلسله بطالسه مصر میداند.

دانشنامه عمومی

تائیس (به یونانی: Θαΐς) یک روسپی آتنی بود که در زمان اسکندر مقدونی می زیست و در لشکرکشی های اسکندر با او همراهی می کرد. عمدهٔ شهرت او به واسطهٔ نقشش در تحریک اسکندر در واقعهٔ به آتش کشیدن تخت جمشید است.

دانشنامه آزاد فارسی

تائیس (قرن ۴پ م)(Thais)
(یا: طائیس) روسپی یونانی، معشوقۀ اسکندر مقدونی و سپس همسر بطلمیوس اول، پادشاه مصر. نقل است که تخت جمشید به تحریک او به آتش کشیده شد.

تاییس (کتاب). تائیس (کتاب)(Thais)
رمانی از آناتول فرانس، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۸۹۰. پافنوسِ راهب، که در دیری دوردست زندگی زاهدانه ای دارد، به یاد می آورد که در شهر باشکوه اسکندریه، که از باشکوه ترین شهرها در قرن ۴م به شمار می رفت، دل در گرو عشق زنی زیبا به نام تائیس داده بود. او، که اکنون گوشۀ عزلت گزیده، در نهانگاهِ دل روی در عشق این رقاصۀ زیبا دارد، و به یاد می آورد که چگونه او را رها کرده و چه مشقاتی را برای فراموش کردن او به جان خریده است. اینک، در آستانۀ مرگ، پافنوس که درگیر تضادی درونی است، به دیدار تائیس می شتابد. تائیس را از نظر سبک و حتی اندیشه با وسوسۀ سنت آنتوان، نوشتۀ فلوبر مقایسه کرده اند. توصیف های آناتول فرانس از تمدن باشکوه یونانی از ویژگی های بارز این اثر است. لیبرتوی لوئی گاله، اپرایی در سه پرده و هفت تابلو، اقتباسی از این رمان است که ژول ماسه بر روی آن موسیقی گذاشت و در ۱۸۹۴ در پاریس به روی صحنه برد.


کلمات دیگر: