( صفت ) آنکه مار پیچ رود آنکه مستقیم نتواند راه رود:مسنطل پیچ پیچان رونده که حفظ نفس خود نتواند.
پیچ پیچان رونده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیچ پیچان رونده. [ رَوَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) آنکه چون مار رود یا چون تیر تخش ( فشفشه ) در هوا. مسنطل. نائع. ( منتهی الارب ).
کلمات دیگر: