حضاج. [ ح ُ ] ( ع ص ) مرد خمیده پشت برآمده شکم. ( منتهی الارب ).
حضاج. [ ح ِ ] ( ع اِ ) مشک نهاده به تکیه چیزی. ( منتهی الارب ). خیک بزرگ.
حضاج. [ ح ِ ] ( ع اِ ) مشک نهاده به تکیه چیزی. ( منتهی الارب ). خیک بزرگ.
حضاج . [ ح ِ ] (ع اِ) مشک نهاده به تکیه ٔ چیزی . (منتهی الارب ). خیک بزرگ .
حضاج . [ ح ُ ] (ع ص ) مرد خمیده پشت برآمده شکم . (منتهی الارب ).