کلمه جو
صفحه اصلی

حضاج

لغت نامه دهخدا

حضاج. [ ح ُ ] ( ع ص ) مرد خمیده پشت برآمده شکم. ( منتهی الارب ).

حضاج. [ ح ِ ] ( ع اِ ) مشک نهاده به تکیه چیزی. ( منتهی الارب ). خیک بزرگ.

حضاج . [ ح ِ ] (ع اِ) مشک نهاده به تکیه ٔ چیزی . (منتهی الارب ). خیک بزرگ .


حضاج . [ ح ُ ] (ع ص ) مرد خمیده پشت برآمده شکم . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: