بخشودنی
فارسی به انگلیسی
excusable, forgivable
فرهنگ فارسی
در خور ترحم رحمت آوردنی .
لغت نامه دهخدا
بخشودنی. [ ب َ دَ ] ( ص لیاقت ) درخور ترحّم. ( یادداشت مؤلف ). رحمت آوردنی. سزاوار رحم و شفقت :
دگر آن که بخشودنی خوانده ای
ز مردی مرا دوربنشانده ای.
بر آن بخشودنی بخشایش آور.
گفتی که به خاقانی وقتی گهری بخشم
بخشودنیم باﷲ وقت است اگر بخشی.
دگر آن که بخشودنی خوانده ای
ز مردی مرا دوربنشانده ای.
فردوسی.
دلش در مخزن آسایش آوربر آن بخشودنی بخشایش آور.
نظامی.
|| درخور انعام و عطیه و بخشش : گفتی که به خاقانی وقتی گهری بخشم
بخشودنیم باﷲ وقت است اگر بخشی.
خاقانی.
کلمات دیگر: