شور و تلخ شدن آب
اجوج
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اجوج. [ اَ ] ( ع ص ) روشن و تابان. درخشنده.
اجوج. [ اُ ] ( ع مص ) شور و تلخ شدن آب. شور شدن آب. ( تاج المصادر ). || شور و تلخ گردانیدن آب.
اجوج. [ اَ] ( اِخ ) یأجوج در یأجوج و مأجوج. ( منتهی الارب ).
اجوج. [ اُ ] ( ع مص ) شور و تلخ شدن آب. شور شدن آب. ( تاج المصادر ). || شور و تلخ گردانیدن آب.
اجوج. [ اَ] ( اِخ ) یأجوج در یأجوج و مأجوج. ( منتهی الارب ).
اجوج . [ اَ ] (ع ص ) روشن و تابان . درخشنده .
اجوج . [ اَ] (اِخ ) یأجوج در یأجوج و مأجوج . (منتهی الارب ).
اجوج . [ اُ ] (ع مص ) شور و تلخ شدن آب . شور شدن آب . (تاج المصادر). || شور و تلخ گردانیدن آب .
کلمات دیگر: