به بانگ آوردن به جرست آوردن کمان و جز آن ٠ به بانگ آوردن چیزی را
ترنین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ترنین. [ ت َ] ( ع مص ) به بانگ آوردن. ( تاج المصادر بیهقی ). به جِرسِت آوردن کمان و جز آن. ( زوزنی ). به بانگ آوردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
کلمات دیگر: