( بد آگاهی ) خبر بد خبر مرگ .
بد اگاهی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( بدآگاهی ) بدآگاهی. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) خبر بد. خبر مرگ. نعی. ( یادداشت مؤلف ) :
ور از من بدآگاهی آرد کسی
مباش اندرین کار غمگین بسی.
ور از من بدآگاهی آرد کسی
مباش اندرین کار غمگین بسی.
فردوسی.
کلمات دیگر: